۶۰سالگانی که از والدین و نوههایشان مراقبت میکنند
برای بسیاری، بازنشستگی تازه زمان شروع کار است؛ ولی پرستاری از اعضای خانواده چه تاثیری بر زندگی کسانی دارد که خودشان ۶۰ یا ۷۰ سالهاند؟
به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل صندوق بازنشستگی کشوری، آملیا هیل (Amelia Hill) در گاردین نوشت: بِوِرلی تمام وقت کار میکند. او هر روز صبح به نوههایش رسیدگی میکند و باید یک بعدازظهر در هفته به اضافه همه جمعههایش را با مادر ۸۵سالهاش بگذراند که تنهاست و بسیار ضعیف شده است.
نسل ساندویچی
بورلی میگوید: «این تصوری نیست که از ۶۰ سالگی داشتم. با خودم فکر میکنم بالاخره کی نوبت خودم است که استراحت کنم؟ فکر میکردم در چنین سنی باید از حجم مسئولیتهایم کم شود و وقت آزاد بیشتری داشته باشم ولی حالا کارهای زیادی دارم و میدانم که تا چند سالِ پیش رو برنامه به همین ترتیب خواهد بود.»
بورلی جزو نسلی است که اصطلاحا آنان را «نسل ساندویچی» (sandwich generation) مینامند، نسلی که در عین حال که پرستاری از والدین کهنسالشان را برعهده دارند، از فرزندانشان هم حمایت میکنند. این اصطلاح در آغاز برای اشاره به افرادی در دهههای ۳۰ و ۴۰ زندگی به کار میرفت ولی امروز نسل ساندویچی مسن تر و زندگی شان پیچیده تر شده است. حالا افرادی در دهههای پنجاه، شصت و هفتادسالگی هستند که از والدین پیرشان مراقبت میکنند، نیازهای مالی فرزندان بزرگسالشان را رفع میکنند و به نوههایشان هم رسیدگی میکنند؛ یک ساندویچ سهطبقه!
کارشناسان میگویند لایههای مسئولیت با بازنشستگانی که دو نسل را در دو سوی خود مورد حمایت قرار میدهند بزرگتر میشود. در عین حال، دولت ها انتظار دارند که این فرزندان بزرگسال سالهای طولانی تری را هم مشغول به کار باشند و پول بیشتری را برای دوران سالمندی خود ذخیره کنند.
ارتش مخفی پدربزرگها و مادربزرگها
آمارها قابل توجهاند؛ یکپنجم افراد ۵۰ تا ۶۴ساله در انگلستان از یکی از اعضای سالمند خانوادهشان مراقبت میکنند و یک سوم جمعیت ۶.۵ میلیون نفری مراقبان غیررسمی ۶۵ سال یا بیشتر سن دارند.
تازه مراقبت از نوهها هم هست: گویی ارتشی مخفی از پدربزرگها و مادربزرگها هستند که به فرزندانشان در پرستاری از نوهها کمک میکنند. دست کم ۸۰درصد مادربزرگها در انگلستان از یک نوه زیر ۱۶سال خود مراقبت میکنند و تقریبا دو میلیون نفر از آنان ذخیره بازنشستگیشان را بهدلیل رهاکردن شغل، کمکردن از ساعات کاری یا گرفتن مرخصی برای کمک به فرزندانشان از دست دادهاند.
این پدربزرگها و مادربزرگها نهتنها مبلغی بالغ بر ۹میلیارد پوند را در سال بابت لباس، سرگرمیها، پول توجیبی یا تفریحات نوههایشان هزینه میکنند، که هزینه سنگین نگهداری از نوهها حدود ۱۷درصد آنان را وادار میکند که به پساندازشان دست بزنند و حتی بدهکار شوند.
در عین حال، ۲۸درصد پدربزرگها و مادربزرگهایی که از یک نوه زیر ۱۶سال خود پرستاری میکنند، پدر یا مادری دارند که ممکن است در آینده به مراقبت نیاز داشته باشد.
دکتر دبورا پرایس (Dr Debora Price)، مدیر انستیتوی تحقیقات مشترک منچستر درباره پیری در دانشگاه منچستر، بر این باور است که تعداد افراد بالای ۶۵ سال که از والدین یا نوههایشان پرستاری میکنند، رو به افزایش است.
او میگوید: «از آنان در حالی که همه قوانین سخت کار و فشار برای بالارفتن سن بازنشستگی را تحمل میکنند، انتظار میرود که از نوههایشان مراقبت کنند و تازه زمانی که خودشان پا به سن میگذارند، احتمالا یا همسرشان نیازمند مراقبت خواهد بود یا خودشان با مشکلات مربوط به سلامتی دست و پنجه نرم خواهند کرد.»
این در حالی است که سازمانهای دولتی امکانات و بودجه لازم برای پرستاری از همه سالمندان را ندارند و همواره خانوادهها را تشویق میکنند تا از سالمندان مراقبت کنند.
کسانی که از فردی از اعضای خانواده خود مراقبت میکنند، احتمالا دوبرابر سایرین به ناراحتیهای روحی و روانی دچار شوند. همچنین اینان گروهی هستند که، بهدلیل غیبت از محل کار، بیش از سایرین از تبعیض در محیط کار رنج میبرند.
شاید برخی این را روند طبیعی زندگی بدانند و بگویند فرزندانشان هم از آنان مراقبت خواهند کرد ولی چه بر سر کسانی میآید که فرزندی ندارند؟ تعداد سالمندان نیازمند مراقبت از تعداد بزرگسالانی که امکان مراقبت از والدینشان را دارند، در حال پیشیگرفتن است. یکپنجم افراد بالای ۵۰سال در انگلستان فرزندی ندارند و یک میلیون نفر بالای ۶۵ سال در این کشور هست که فرزند بزرگسالی ندارند؛ این رقم تا سال ۲۰۳۰ به دوبرابر خواهد رسید؛ این سوای کسانی است که بهدلایلی همچون مرگ، بعد مسافت یا فاصله عاطفی ارتباطی با فرزندانشان ندارند.
مورد مینگ هو
مینگ هو در سالهای دهه ۱۹۹۰ به شغل فیلمنامهنویسی مشغول بود و در پروژههای تلویزیونی بزرگی مشغول به کار بود ولی از آنجایی که تکفرزند بود، مسئولیت پرستاری تماموقت از مادرش را برعهده داشت.
او که امروز ۷۰سال دارد، میگوید: «بهدلیل پرستاری تمام وقت از مادرم، فرصتهای شغلی و موقعیتهای زندگی مشترک را در سالهای جوانی و میانسالی از دست دادم. امروز که تنها هستم و فرزندی ندارم، تقریبا هیچ پساندازی هم برایم نمانده است و حالا انگار تازه باید از نو شروع کنم. این چیزی نبود که برای خودم برنامهریزی یا حتی تصور کرده باشم.»
جان و لیندسی آلن ۶۵سال دارند و در روستای کوچکی در حومه چشایر زندگی میکنند. آنها سالها از والدینشان پرستاری کردهاند و حالا فقط مادرِ جان زنده است. مثل بسیاری از پرستاران، حالا آنها نگرانی سالمندی خودشان هستند.
جان میگوید: «میدانم که اگر لیندسی و من نبودیم، پدرش سالها زودتر از دنیا رفته بود و مطمئنم که چنین پرستاری و مراقبتی در انتظار من و همسرم نخواهد بود. دولت کمکی نمیکند و ما باید از حالا به فکر دوران ناتوانی خود باشیم.»
برگردان از: فاطمه اتراکی
منبع: هفتهنامه گاردین