معرفی کتاب

امروزه تحقیقاتی که درباره تأثیر خانواده بر تعلیم و تربیت فرزندان صورت گرفته و بررسی نتایجی که رفتار پدر و مادر بر ،کودکان، نوجوانان و جوانان دارد، بیانگر این موضوع است که میتوان عملکرد هر خانواده ای را براساس نوع و میزان تأثیری که در زندگی فردی و اجتماعی فرزندان خود دارد سنجید و آن را در یکی از ردیفها یا دسته بندی های خانواده ی متعادل یا نا متعادل و به عبارت دیگر خانواده ی «به سامان » یا « نا به سامان » قرار دارد.

اساس نظام خانواده با زن و مرد گذاشته میشود و هیچ یک از آنان بدون دیگری کامل نخواهند بود. هن لباس لَکُم و انتم لباس لهن؛ زن و مرد لباس و عفاف یکدیگر هستند( سوره بقره آیه ی ۱۸۷). بدون ،تردید در خانواده ای که زن و مرد با این نگرش به یکدیگر مینگرند همکاری و احترام متقابل، صلح و دوستی ، نظم و انضباط مهرورزی و محبت و صفا و صمیمیت مبنای زندگی را تشکیل میدهد و آنان در سایه ی این خصوصیتها و فرصتها برای خوشبختی سعادت، پیش رفت و تعالی معنوی خود فرزندان و جامعه می کوشند.

مطالعه این کتاب برای چه افرادی توصیه میشود؟

محتوای این کتاب درباره« حقوق » وظایف و نحوه ی رفتار همسران با یکدیگر است ، مؤلف کتاب این موضوع را در ۹ فصل مورد بررسی قرار داده و در مورد خانواده ازدواج حقوق و وظایف متقابل زن و مرد، طبقه بندی خانواده ها آسیب شناسی خانواده و …. مطالب ،اساسی، کاربردی و مهمی مطرح کرده است و به همین دلیل کتاب منبع سیار ارزشمندی برای اولیا و مربیان میباشد

بخشی از کتاب:

“نمونه ی دیگری از یک خانواده ی مستبد”

خانواده ای را میشناسم که پدر نمونه بارزی از قلدری و زورگویی میباشد. او به تمام افراد خانواده از کوچک تا بزرگ زور میگوید و بر همه حکم می راند. مادر در این خانه محکوم میباشد چون جرأت کوچک ترین اظهار نظر و حرفی را که مخالف نظر پدر باشد ندارد. همیشه از طرف پدر مورد تحقیرهایی از قبیل اینکه «تو نمی فهمی»، «شعور نداری»، «حرف نزن» و … قرار میگیرد و بچه ها نیز فرصت هیچگونه اظهار نظری ندارند آنها مطیع محض اوامر پدر هستند. پسر خانواده که رفتار پدر را مشاهده میکند آن را سرمشق خود قرار داده و بر سر خواهر و برادران کوچکتر و مادر فریاد میکشد و امر و نهی میکند یا در بیرون از خانه بر کودکان کوچک تر حکم میراند. دختر این خانواده همیشه محزون و غمگین به نظر میرسد و از پدر خود به مناسبت رفتار با مادرش متنفر میباشد ولی قدرت ندارد از مادر خود پشتیبانی کند. او هیچگونه استقلالی ندارد و دیگران برای او تصمیم میگیرند به علاوه استعدادهای سرشار فرزندان دیگر نهفته مانده است.

فرزندان این خانواده محیط خانه را دوست ندارند و در بیرون از خانه نیز از اعتماد به نفس لازم برخوردار نمی باشند. خلاصه در این خانه نه از محبت خبری هست و نه از دوستی و صمیمیت. همه مضطرب و نگران هستند که لحظه ای دیگر چه میشود!…