بخشی از کتاب:

یکی بود یکی نبود. بچه ها شما می دونید آدما چگونه در دنیـا بـه وجـود اومدند و آغاز زندگی شون چطوری شروع شده؟ حالا من به شما می گم اولین آدمی که به وجود اومده و اولین پادشاه و مؤسس سلسله ای که حاکم بر جهـان شـده کـیـه. اون کیه که تونسته در پیشرفت دانش بشر اولیه نقش داشته باشه؟ نام این فرد کیومرثه و سلسله پیشدادیان را درست کرده. این پادشاه در حدود شش هزار سال پیش بوده و  چند یادگار هم از زمان اون وجود داره مثل مسجد سلیمان که یکی از اون یادگارهاست این مطلب در متون اوستا که کتاب مقدس زرتشتیان هست نوشته شده در اوستا نام کیومرث (گیومرتا) نوشته شده و زرتشتیان اونو اولین آدم می دونن. کیومرث وقتی که از دنیا میره از جسم مرده او دو تا موجود روییده یکی نر به نام «مشیه» و یکی ماده به نام « مَشیانی » که مثل دو تا گیاه و بیشتر شبیه بوته ریواس بوده اند و به مرور زمان اینها تبدیل به دو تا آدم میشن که در واقع همونا هستن که پدر و مادر انسانهای اولیه شدن از نظر فردوسی کیومرث اولین آدمـه کـه برای خودش تاج و تخت درست کرد و سرش گذاشت و فهمید برای زنده موندن باید خوراک پیدا کنه و یا لباس درست کنه اون کسی هست که همه ی جانوران و حیوانات از او فرمان می بردند حتی از اونا تو جنگها و کارهای خودش استفاده میکرد.

میدونید بچه ها کیومرث توی کوهستان ها و غارها، برای اینکه سرپناهی داشته باشه و از سرما و آفتاب و حتی سیل و غیره در امان بمونه ، زندگی کرده و دیوان که موجودات حسود و بدی بودند به کیومرث حسودی می کردند برای اینکه بتونند جای اون رو بگیرند با فرزند او جنگیدند و اونو شکست دادن و کشتن. پادشاه که از این وضع ناراحت شده بود تشنه ی انتقـام گرفتن از دیوها بود. یک سال برای فرزندش عزاداری کرد . نوه اش بچه ی بسیار زرنگی بود که داشت سریع بزرگ میشد اسم این بچه هوشنگ بود. حالا این هوشنگ جوونی دلاور و گردن کلفت شده بود و راحت میتونست با چند نفر بجنگه و اونا رو از بین ببره کیومرث نوه خودش رو به جنگ دیو سیاه میفرسته و موفق میشه نوه دیو سیاه رو شکست بده اونو میکشه و آرزوی پدربزرگش که گرفتن انتقام بود برآورده میکنه. خب حالا دیگه کیومرث با خیال راحت می میره. بچه ها داستانهای شاهنامه از این زمان آغاز میشه و میبینیم شاهنامه با پیروزی نیکی بر بدی و پایان زندگی اولین انسان است. از این تاریخ زندگی هوشنگ که انسانی شایسته و متفکر هست و نواده ی «میشه» بزرگ میباشد شروع میشه. او اولین پادشاه رسمی جهان است که زندگی غار نشینی را ترک کرده به زندگی در مکانهای صاف و دشتها رو کرده است. هوشنگ پس از اینکه از کوه البرز پایین آمده و به مازندران وارد میشه بعد از جنگیدن با دیوهای مازندران و شکست دادن و به اسارت درآوردن اونها با مهربانی با اسرا رفتار کرده اونا رو زیر فرمان خودش در میاره یکی از کارهای خوب پادشاه اینه که او توانست آتش رو کشف کنه و جریان کشف آتش از این قراره که روزی هوشنگ با عده ای از سوارانش برای شکار کردن به صحرا میره که متوجه میشه مار سیاهی به طرفش میاد او سنگی برداشته به طرف مار پرتاب می کنه که به مار نمی خوره و فرار میکنه ولی سنگ به سنگی دیگه میخوره و جرقه ای میزنه پادشاه این کار را چند بار دیگه تکراره کنه و بعد دستور میده که مقداری می چوب بیاورند و در کنار دو تا سنگ میگذاره سنگها رو به هم میزنه چوب آتش می گیرند بعد از این کار شاه دستور میده که نگذارند آتش خاموش بشه به این ترتیب آتش کشف میشه و به همین مناسبت جشن بزرگی برپا می کنند که نام آن را جشن سده میگذارند هوشنگ از خداوند سپاسگزاری می کنه از اینکه نعمت فروغ ایزدی رو به او هدیه کرده است. هوشنگ کارهای بزرگ دیگه ای انجام داده مثلاً ساختن اولین منازل البته خیلی ابتدایی، صنعت آهنگری و نجاری بافندگی و حتی ساختن ابریشم و کشف عسل از جمله کارهایی است که توسط او اختراع و کشف شده( بر اساس نوشته های حکیم عمر خیام در کتاب نوروزنامه).
بعد از اینکه هوشنگ ،مُرد پسرش شاه میشه نام او تهمورث است که یکی از پادشاهان با ایمان و مؤمن در زمان خودش بوده او دین یزدان و ستایش آذر را در دنیا رواج داده و مقرر کرده نمازهای روزانه را ادا کنند و راه و روش خداپرستی را به مردم آموخت. تهمورث در ابتدای پادشاهی اش برنامه و اهدافش را برای مردم بیان میکنه و از اونها می خواد دنیا رو از بدی ها و پلیدی ها پاک کنند و دست دیوها رو از همه جای دنیا کوتاه کنند چیزهای خوب و سودمند را به مردمش یاد میده مثل چیدن پشم بزها و گوسفندان ایــن یکی از کارهایی بود که باعث پدید آمدن پوشاک کامل شد. در شاهنامه از تهمورث با صفت «دیوبند» یعنی کسی که دیوها را اسیر و دربند نموده، یاد شده این عنوان بیشتر برای این به او داده شده که توانست پاکی و صداقت را بر جادوگری و پلیدی ها پیروز کنه خوب تهمورث سال ها زندگی کرد تا دیگه پیر بود یکی از تبار خودش رو که جمشید بود به جای خودش تعیین کرد و …..

فهرست کتاب: