در گزارشی تحلیلی به مناسبت «روز جهانی سالمند» بررسی شد:

افزایش جمعیت سالخوردگان؛ تهدیدی برای صندوق‌های بازنشستگی/ حرکت جهانی به سمت افزایش سن بازنشستگی

این روزها از افزایش سنِ جمعیت در جهان و ایران زیاد گفته می‌شود. بسیاری از کارشناسان از پدیده سالخوردگی جمعیت سخن به میان می‌آورند. پرسشی که به ذهن می‌آید این است که افزایش سن جمعیت، چه تبعاتی دارد؟ بدون تردید یک جامعه سالخورده، با جامعه جوان فرق دارد، اما ویژگی‌های چنین جامعه‌ای چیست؟ وقتی سخن از افزایش سن به میان می‌آید، این فقط تبعات اجتماعی نیست که بااهمیت جلوه می‌کند، مسائل اقتصادی هم به همان اندازه ذهن را مشغول می‌کند.  این افراد سالخورده، در حقیقت بازنشستگانی هستند که از خدمات صندوق‌های بازنشستگی بهره می‌گیرند. اما وقتی تعداد آن‌ها زیاد باشد، چه اتفاقی برای صندوق‌های بازنشستگی رخ می‌دهد؟ مسئله افزایش جمعیت سالخوردگان به قدری جدی است که بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان تهدیدی برای صندوق‌های بازنشستگی یاد می‌کنند و آن را عامل بحران‌زا برای صندوق‌ها می‌دانند. در گزارش پیش‌رو که به سفارش اداره‌کل روابط عمومی و امور بین‌الملل صندوق بازنشستگی کشوری تهیه شده؛ به این موارد پرداخته شده است.

سونامی خاکستری
وقتی از فرد سالمند سخن به میان می‌آید، چه تصویری در ذهن عموم افراد نقش می بندد؟ فردی با صورت چروکیده و کمر خمیده؟ این تصویر چقدر با تعریف جهان امروز از سالمندی مطابقت دارد؟ اول اکتبر برابر با نهمِ مهر، روز جهانی سالمند است. جهانی که سالمندی در آن تعاریف جدیدی پیدا کرده و سالمندان گروه بزرگی هستند که اگرچه دوران کهنسالی را تجربه می کنند اما بر خلاف نسل های پیشین الزاما از کارافتاده، گوشه نشین و غیر فعال نیستند.

مردم در همه نقاط جهان، بیش از زمان‌های گذشته زندگی می‌کنند. برای نخستین بار در تاریخ بشر، انسان‌ها امید دارند دست‌کم ۶۰سالگی خود را ببینند. براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، تا سال ۲۰۵۰ تعداد جمعیت بالای ۶۰سال به ۲میلیارد نفر می‌رسد. این افراد در سال ۲۰۱۵ تنها ۹۰۰میلیون نفر از جمعیت کل جهان را تشکیل می‌دادند. ۶۰سالگی که چیزی نیست، در برخی از نقاط جهان امید به زندگی در محدوده ۸۰سال است. همین حالا هم بیش از ۱۲۵میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد بالای ۸۰سال تشکیل می‌دهند. قضیه وقتی جالب می‌شود که می‌فهمیم در سال ۲۰۵۰ همین تعداد (۱۲۰میلیون نفر) فقط در چین خواهند بود. در واقع تعداد کل سالمندان بالای ۸۰سال در جهان در سال ۲۰۵۰ طبق برآوردها به حدود ۴۳۴میلیون نفر خواهد رسید. به صورت ساده‌تر می‌توان گفت جمعیت سالمندان در ۵۰سال گذشته سه برابر شده و در کل، جمعیت سالمندان نسبت به کل جمعیت از رشد سریع‌تری برخوردار هستند.

افزایش سن و سالخوردگیِ جمعیت یک پدیده فراگیر و جهانی است که همه کشورها شاهد آن هستند. در ایران هم پیش‌بینی شده که طی دو دهه آینده ساختار جمعیتی کشور به صورت فزاینده به سمت سالمندی پیش برود. طبق گزارش‌های مرکز آمار، از سال ۱۳۷۰ یعنی از زمانی‌که آثار کنترل موالید نمایان شده، به تدریج از جمعیت افرادِ زیر ۱۵سال کاسته شده و در مقابل به جمعیت افراد میان‌سال تا ۶۴ساله افزوده شده‌است.


نتایج سرشماری‌ها در سال ۹۰ نشان می‌دهد حدود ۸.۱درصد از کل جمعیت ایران را افراد بالای ۶۰سال تشکیل می‌دهند که سالمند هستند. طبق پیش‌بینی‌ها، تعداد سالمندان در ایران تا ۳۰سال آینده به ۲۸میلیون نفر می‌رسد. این به چه معناست؟ یعنی ۳۳درصد از کل جمعیت ایران را سالمندان بالای ۶۰سال تشکیل خواهند داد. گزارش‌های دیگری هم نشان می‌دهد تا سال ۱۴۳۰ حدود یک‌چهارم از کل جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد. اما چرا چنین تغییراتی در ساختار سنی جمعیت ایران ظاهر شده‌است؟

محمود مشفق، جمعیت‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد دلایل سالخورده شدن جمعیت می‌گوید: «این پدیده معلول سه تحول است که در جمعیت کشورمان وجود دارد: افزایش امید به زندگی، ورود نسل‌های انفجار موالید به سنین سالخوردگی و ثبات سطح باروری در زیر سطح جانشینی.» به زبانی ساده‌تر یعنی کاهش میزان موالید، پیشرفت‌های علم پزشکی و بهبود وضعیت بهداشت و سلامت، باعث شده امید به زندگی افزایش پیدا کند. نسل‌های انفجار موالید هم در واقع متولدان دهه اول انقلاب هستند که به سنین سالمندی رسیده‌اند. اما در حالی‌که افزایش سن، قابل درک است، واژه سالمند نیاز به توضیح بیشتری دارد. اصلا سالمند کیست؟

*سالمند کیست؟
آیا موی سفید یا پوست چروکیده یا سایر ظواهر جسمی می‌تواند سالمندی را تعریف کند؟ قطعا اینطور نیست. سالمند به لحاظ لغوی یعنی کسی که دارای سن زیاد است، کسی که پیر شده و مسن است. اما این تعریف هم گویا نیست.

اسحاق قیصریان در مقاله‌ای با عنوان «بررسی ابعاد اجتماعی، اقتصادی پدیده سالمندی در ایران» می‌نویسد: «انسان‌ها از هنگام انعقاد نطفه تا زمان مرگ، دوره‌های مختلفی را از نظر مراحل رشد طی می‌کنند. هر کدام از این مراحل دارای ویژگی‌هایی است که سبب متفاوت بودن مراحل رشد از یکدیگر می‌شود. سالمندی معمولا به آخرین دوره چرخه زندگی گفته می‌شود که همه موجودات زنده را در بر می‌گیرد.»

واضح است که جسم و روح افراد در روندی متفاوت تغییر می‌کند و در نتیجه تشخیص پیری هم کار ساده‌ای نیست. نسیبه زنجری، پژوهشگر موسسه راهبردهای بازنشستگی که در زمینه سالمندی پژوهش‌هایی دارد، می‌گوید: «در طول زمان، گروه‌های متنوعی پیر شدن را تعریف کرده‌اند. فلاسفه یونان باستان، آغاز ۶۵سالگی را سن پیری می‌دانستند و مکنب قرون وسطایی هم این سن را برای زنان، ۳۰ و برای مردان ۵۰سال در نظر می‌گرفتند.»

اما حالا با افزایش سن و امید به زندگی، تعریف سالمندی هم تغییراتی داشته‌است. مشفق می‌گوید: «در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، ۶۵سالگی مبنای تعریف سالمندی است اما مانند بسیاری از مفاهیم غربی این تعریف متناسب با شرایط سایر مناطق دنیا نیست. در بیشتر مواقع، سن سالمندی، همان سنی است که فرد مزایای بازنشستگی را دریافت می‌کند. در حال حاضر، سازمان ملل معیا عددیِ مشخصی برای تعریف سن سالمندی ندارد، اما درباره این اصل توافق دارد که افراد ۶۰ساله و بالاتر جمعیت سالمند را تشکیل می‌دهند.» به این ترتیب تعاریف متعددی برای سالمندی وجود دارد اما به صورت کلی، توافقی بر سر سن وجود ندارد.

پیری حد و مرز مشخصی ندارد. به هر حال سن تقویمی با سن بیولوژیک افراد متفاوت است و به همین دلیل نمی‌توان یک تعریف واحد برای همه افراد ارائه داد. مثلا انجمن دوستیِ جوامع در سال ۱۸۷۵ اعلام کرده‌بود سن سالمندی، هر سنی بعد از ۵۰سالگی است. اما حالا در طرح‌های بازنشستگی به طور معمول، سنین بین ۶۰ تا ۶۵سالگی را آغاز دوره سالمندی می‌دانند. به هر حال نقطه آغاز سالمندی را ۵۰ بدانیم یا ۶۵ یا ۷۰، باز هم می‌دانیم که جمعیت جهان به سمت سالمندی حرکت می‌کند و این مسئله می‌تواند با چالش‌ها و بحران‌هایی همراه شود و یک دسته از این بحران‌ها، بحران صندوق‌های بازنشستگی خواهد بود. 

*چالشی برای صندوق‌های بازنشستگی 
افزایش سن یک پدیده فراگیر است که همه جهان با آن مواجه شده، حالا برخی می‌توانند آن را به چشم تهدید ببینند و برخی هم آن را به فرصت تبدیل کنند. افزایش سن یعنی افراد مدت زمان بیشتری در جامعه مشارکت و نقش‌آفرینی خواهند کرد. فرصت آن‌ها برای اینکه سهم خود را به جامعه بدهند، با افزایش سن، بیشتر می‌شود. به‌علاوه، جامعه می‌تواند از تجربیات این افراد هم بهره‌مند شود. اما یک فاکتور دردسرساز وجود دارد: سلامتی.

افزایش سن با مشکلاتی برای سلامتی همراه است. البته براساس گزارش‌های سازمان بهداشت جهانی، نرخ افرادی که به ناتوانی‌های مختلف در سنین بالا مبتلا می‌شوند نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده‌است. به‌ویژه در کشورهایی که درآمد بالایی دارند، افراد سالمند به ندرت دچار ناتوانی‌های شدید می‌شوند. گزارش‌ها نشان می‌دهد عموم افراد بعد از ۷۰سالگی، شکننده و آسیب‌پذیرتر می‌شوند. همین امر باعث می‌ّشود به حمایت‌هایی نیاز پیدا کنند که همراه با هزینه است. به همین دلیل است که این دستاورد بشر یعنی افزایش سن، با چالش‌هایی همراه است.

مهم‌ترین مسئله در رابطه با افزایش سن این است که روی رشد اقتصاد و الگوی کار و بازنشستگی اثر می‌گذارد. مشفق می‌گوید: «در صورت نبود سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های درست، دقیق و بلندمدت در مورد جمعیت سالخورده، کشور در آینده‌ای نزدیک با انباشتگی نیازهای برآورده‌نشده جمعیت سالمند مواجه خواهد شد. این مسئله بیش از هر حوزه‌ای، بر صندوق‌های بازنشستگی، بیمه‌های تامین اجتماعی، و بخش خدمات و سلامت و بهداشت تاثیرگذار است. انباشتگی جمعیت حقوق‌بگیر در سنین بازنشستگی از یک‌سو و کاهش جمعیت مالیات‌دهنده از سوی دیگر، مسئله‌ای است که به طور حتم پایداری مالی صندوق‌های بازنشستگی را با چالش‌های جدی مواجه خواهد کرد.» این یعنی نه در آینده که همین حالا، با جمعیتی سالخورده روبه‌رو هستیم که به حمایت‌های مختلف نیاز دارد و با چالش‌های مالی و اقتصادی مواجه است.

اصولا صندوق‌های بازنشستگی در برابر موج‌های افزایش جمعیت سالمندی، بیشترین فشار را متحمل می‌شوند. اما گاهی این فشارها ناشی از ساختارهای غلطی است که در نظام تامین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی وجود دارد. پس با اصلاح این نظام می‌تواند فشارهای آتی را کاهش داد.

یکی از راه‌ها برای تاب‌آوریِ سامانه‌های حقوق در برابر افزایش امید به زندگی، افزایش سن بازنشستگی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که میانگین سن بازنشستگی در ایران حدود ۵۲سال است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، کارمندان تا ۶۵سالگی کار می‌کنند و از توان آن‌ها بهره گرفته می‌شود. وقتی افراد زود بازنشسته می‌شوند، اختلالاتی را در این نظام ایجاد می‌کنند. به همین دلیل است که سن بازنشستگی را تا ۶۵ و ۷۰سالگی به تاخیر می‌اندازند تا افراد هم‌زمان با سالمندی، از مزایای بازنشستگی بهره‌مند شوند. اگر این اصلاحات صورت نگیرد، نظام بازنشستگی، عادلانه نخواهد بود و افزایش جمعیت سالخوردگان به یک تهدید جدی برای اقتصاد تبدیل خواهد شد. 

می‌توان افزایش سالمندان را به چشم تهدید دید اما این امکان هم وجود دارد که با برنامه‌ریزی‌های دقیق و تغییر سیاست‌گذاری‌ها، از این جمعیت بهره کافی را برد. اگر این افراد، از حمایت‌های کافی برخوردار شوند و بتوانند زندگی خود را با سلامتی کامل، سپری کنند، بدون شک نقش چشمگیری در جامعه خود ایفا خواهند کرد. در واقع جامعه از توانمندی‌ها و تجربیات سالمندان در کنار جوانان بهره‌مند می‌ّشود و بهتر در راستای توسعه پیش می‌رود.