علاقه به شرق و فرهنگ آن هر چند با بسط مطامع سیاسی غرب همراه بود که تا بعد از نهضت رمانتیک غرب استمرار داشت. از سوی دیگر شرقیان نیز آشنایی با ادب و اندیشه غربی پیدا نمودند. این نکته بیانگر سر فطرت انسانی و نیز حاکی از وجود یک فرهنگ و ادبیات جهانی در ماورای فرهنگ قومی و ملی و بومی است.
از سوی دیگر عرفان مولانا و علاقه غربی ها به آثار وی حکایت از یک عرفان و ادبیات انسانی دارد
شرقیات ویکتور هوگو و دیوان شرقی گوته و علاقه گوته به حافظ شاعر و عارف مشهور ایرانی و سروده خود وی آنجا که میگوید: مشرق و مغرب زمین قابل تفکیک نیست و در جهان اندیشه میان مشرق و مغرب ره میسپارم
آنان که میگویند شرق شرق است و غرب غرب و انسان غربی با شرقی متفاوت است توجه به فطرت انسانی ندارند زیرا فطرت انسانی نه شرقی است و نه غربی